مرضیه ترابی | شهرآرانیوز؛ اطلاعات ما درباره تاریخ مزرعه یا قلعه «صحرایی»، بسیار ناامیدکننده است. تنها اسنادی که قادرند توضیحی درباره تاریخچه اراضی مشهد و اطراف آن بدهند، یعنی وقفنامهها، درباره این مزرعه قدیمی سکوت کردهاند؛ مزرعهای که روزگاری با نود هکتار وسعت (تقریبا یکسوم مساحت فعلی پردیس دانشگاه فردوسی)، از مزارع وسیع شمال مشهد محسوب میشد و با جمعیتی حدود ۱۰۰ خانوار، یکی از کانونهای اصلی زراعت در این منطقه بود. ازآنجاکه «صحرایی» از دیرباز مزرعهای خصوصی بوده و قالب موقوفه نداشته است و سرانجام در سال ۱۳۴۴ خورشیدی، آستانقدسرضوی آن را خرید و برای ساخت مسکن به مردم اجاره داد، کمتر میتوان ردونشانی از آن در تاریخ یافت.
متون قدیمی مانند «جغرافیایحافظابرو» درباره آن ساکت هستند و اسنادی مانند «کتابچه تبادکان» که مأخذ بررسی وضعیت اراضی و آبادیهای این منطقه در دوره ناصرالدینشاه محسوب میشود، کمترین اطلاعاتی درباره آن نمیدهند. مهدی سیدی در کتاب «نگاهی به جغرافیای تاریخی شهر مشهد» در اینباره مینویسد: «این روستا در حاشیه شمال شهر مشهد و جوار موقوفات آستانقدس واقع بود. چون صحرایی موقوفه نبوده، نامش در وقفنامهها نیامده و قدمتش نامعلوم است».
با این حال ازآنجاکه مزرعه صحرایی از جنوب به اراضی شقا، خیرآباد و سیبیسی، از شرق به اراضی محرابخان و از شمال به اراضی درآبد و ردّه محدود بود و احتمالا از سمت غرب تا نزدیکی اراضی بسیار بزرگ و گسترده مزرعه سمزقند امتداد داشته، تاریخی جدا از این مزرعهها ندارد و میتوان آن را بخشی از تاریخ طولانی این منطقه محسوب کرد و برای قدمتش سابقهای چندصدساله درنظر گرفت.
نمایی از دیوارچینی در محدوده قلعه صحرایی، دهه ۵۰ قرن ۱۴ خورشیدی
باتوجهبه موقوفه نبودن اراضی صحرایی، دستکم تا زمان خرید آن ازسوی آستانقدس در سال ۱۳۴۴ خورشیدی، شناسایی مالک آن نیز دشوار است. عبدالحمید مولوی، مشهدشناس و مورخ برجسته معاصر، در جلد نخست مجموعه «پیشنویس فهرست موقوفات آستانقدسرضوی»، از «محمدحسن بهادرزادهقندهاری» بهعنوان مالک مزرعه صحرایی در سال ۱۳۴۴ یاد میکند که آستانقدس مزرعه را از وی خریده است. درباره مالکیت قلعه صحرایی، میتوان به تنها سند موجود در این زمینه که در مرکز اسناد آستانقدسرضوی نگهداری میشود، نیز مراجعه کرد.
این سند با شماره ۶۳۷۸۱، در سال ۱۳۰۵ خورشیدی تنظیم شده است و به «شکایت میرزاعلیخان از حسینخان و حسنخان، تبعه دولت انگلیس، بهواسطه تعدی در مزرعه صحرایی و لزوم حضور مشارالیه در اداره کارگزاری امورخارجه و ارائه توضیحات در اینباره» اختصاص دارد. سند یادشده نشان میدهد که در سال ۱۳۰۵ خورشیدی، یعنی حدود ۹۷ سال قبل، مالک مزرعه صحرایی، میرزاعلیخان است که مطابق اسناد موجود، خادم کشیکدوم آستانقدس بوده است.
دستاندازی به املاک و اراضی که در نامه گفتهشده قرار میگیرد، موضوعی نسبتا شایع در آن ایام بود که بعدها رضاشاه با غصب گسترده اراضی مرغوب، به آن دامن زد. ازطرفی، موضوع دستاندازی دو تبعه انگلیس، برای آن زمان چیز غریبی محسوب نمیشود. میدانیم که در دوره قاجار، بهویژه در نیمه دوم این دوره، برخی تجار و کسبه بهمنظور فرار از مالیات حکومتی یا استفاده از معافیتهای گمرکی، تابعیت غیرایرانی را اختیار میکردند. در مشهد، بیشتر این نوع ترک تابعیتها، به اخذ تابعیت روسیه تزاری میانجامید.
در نمونههای بسیار کمتری، این افراد تابعیت انگلیسی را قبول میکردند. اشخاص دارای تابعیت جدید، پرچم دولتی را که تابعیت آن را پذیرفته بودند، مقابل ورودی حجره خود نصب میکردند و به اینترتیب، ضمن سوءاستفاده از حق کاپیتولاسیون برای کسب مال و ثروت بیشتر، زمینه را برای نفوذ هرچه بیشتر بیگانگان فراهم میکردند.
آسفالت و توسعه عمرانی محدوده مزرعه صحرایی در دهه ۷۰ قرن ۱۴ خورشیدی
درباره سیمای مزرعه صحرایی در دوران رونق کشاورزی آن، گزارشی در دست نیست، فقط مهدی سیدی در کتاب خود به این موضوع اشاره میکند که «صحرایی پیش از ضمیمه شدن به شهرداری [مشهد]دارای چهار قلعه به نامهای خردو، کرمانیها، کاشیها و قائنیها یا کَلبَرات [بود]». وجود چهار قلعه بر روی اراضی مزرعه صحرایی، میتواند نشانهای از تشابه محیط زندگی ساکنان این مزرعه با مزارعی مانند «ردّه» باشد. هر قلعه زیرساختهای خودش را داشت و احتمالا متعلق به یک فرد خاص بود.
این قلعهها، چنانکه در مورد مزرعه رده توضیح دادیم، بیشترشان دارای حمام، اتاقهای متعدد برای سکونت و قناتی پرآب و جاری بودند. صحرایی فاصله چندانی با مزرعه رده نداشته و بهنظر میرسد که قنات یا قناتهای پرآبی برای آبیاری اراضی وسیع خودش داشته است. نام قلعهها هم میتواند امارهای بر ایجاد کلونیهای مهاجرنشین در اطراف مشهد باشد؛ در این قلعهها، مردمانی از اهالی کرمان، کاشان و قائن زندگی میکردند که به احتمال زیاد با یکدیگر خویشاوندی داشتند.
نمایی ازمحله رسالت که در قدیم بخشی ازمزرعه صحرایی بوده است
نظیر چنین کلونیهایی را میتوان حتی بیرون از باروی قدیمی شهر و درقالب «گودها» ملاحظه کرد؛ مکانهایی مانند «گود زابلیها» و نظایر آن. این وضعیت درمورد شهر مشهد که بیشتر جمعیت آن را مهاجران دیگر شهرها تشکیل میدادند، موضوع نامتعارفی نبود، حتی برخی روستاهای اطراف مشهد را مانند «حسینآباد کرمانیها» به شهروندان دیگر شهرهای ایران منسوب کرده بودند. مهدی سیدی در کتاب خود اشاره میکند که بقایای برخی قلعههای صحرایی تا حدود سال ۱۳۷۳ وجود داشت و پس از آن برای همیشه از بین رفت.
امروز مزرعه صحرایی، بخشی از محله رسالت است و در محدوده «حاشیه راست جاده مشهد-کارخانه سیمان (خیابان رسالت فعلی) و جنوب بزرگراه، شمال خیابان گازشرقی و غرب خیابان طبرسی...» قرار گرفته است. قلعه صحرایی بعد از توسعه شمال مشهد در اواخر دهه ۴۰، در حدود سال ۱۳۵۵ خورشیدی به بخشی از شهر مشهد تبدیل شد و بهتدریج ماهیت زراعی خود را از دست داد.